زحر بن قیس
زحر بن قیس در زمان
خلافت خلیفه سوم به همراه
جریر بن عبدالله بجلی کارگزار
عثمان در سرزمینهای جبل بود و در اداره امور آنجا به او کمک میکرد.
او مسئول انتقال سرهای
شهداء کربلا و اسراء به
شام بود.
پس از
قتل عثمان، به خدمت
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) درآمد. علی (علیهالسّلام) او را همراه با نامهای به سوی
جریر بن عبدالله بجلی - عامل عثمان در
ری و
همدان- فرستاد تا از مردم آن مناطق برای حضرت (علیهالسّلام)
بیعت بگیرند.
او پس از رساندن نامه در جمع مردم آن مناطق، خطبه مفصل و زیبایی در
فضل امیرمؤمنان (علیهالسّلام) ایراد کرد.
او همچنین در جنگهای
جمل و
صفین در کنار
علی (علیهالسّلام) حضور یافت. و در جمل اشعاری را در مدح امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سرود.
پس از وقوع جنگ جمل، حضرت (علیهالسّلام) او را همراه با نامهای به شهر
کوفه فرستادند حضرت (علیهالسّلام) در این نامه ضمن توضیحاتی در باب علت وقوع این حادثه، از مردم کوفه خواستند تا اگر سؤالی درباره این جنگ دارند از زحر بن قیس بپرسند.
در جنگ صفین امام علی (علیهالسّلام) او را با عدهای از سواران به
قطقطانه فرستاد تا از رسیدن آذوقه و تدارکات به سپاه
معاویه جلوگیری کند. حضرت (علیهالسّلام) پیش از رفتن قیس به او سفارش کردند، حتیالمقدور خونی نریزد و
شمشیر را تنها در جایی که لازم است به کار بندد. او به سوی قطقطانه حرکت کرد معاویه پس از اطلاع از این امر، یکی از یاران خود به نام
ضحاک بن قیس را به مقابله با او گسیل داشت. با رو در رو شدن دو سپاه درگیری آغاز شد. در این جنگ زحر بن قیس و یارانش موفق شدند ضحاک و یارانش را به عقب برانند و به پیروزی دست یابند.
زحر بن قیس فردی جاهطلب بود و تلاشهای او همان گونه که
عتبة بن ابوسفیان نیز در سخنانش بدان اشاره کرده بود در راستای کسب منافع مادیاش بود. عتبة بن ابوسفیان در سخنان خود با
قیس بن اشعث در جنگ صفین به این امر تصریح کرده و گفته بود: «او فردی است که جز منافع شخصیاش به چیز دیگری نمیاندیشد.»
همین مصلحتاندیشیها و توجه به منافع مادی باعث شده بود تا زحر بن قیس از کسانی باشد که موضوع
صلح با معاویه را به شدت دنبال کند و به برقراری این صلح تاکید بورزد.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) اندکی پیش از
شهادت خود، او را به همراه چهارصد نفر از سپاهیان
عراق جهت کاری به
مدائن فرستاد. زحر و یارانش در مدائن بودند که خبر شهادت علی (علیهالسّلام) به آنها رسید.
پس از شهادت امام علی (علیهالسّلام)، زحر به معاویه و کارگزارانش پیوست تا آنجا که حاضر شد برای خوش خدمتی به آنان به
دروغ به بیعتشکنی و خروج
حجر بن عدی از بیعت معاویه، شهادت داده به همراه گروهی دیگر از
اشراف کوفه گواهیای را که
زیاد بن ابیه – عامل معاویه در کوفه و
بصره- به همین منظور تهیه دیده بود امضاء نماید گواهیای که مقدمات شهادت حجر بن عدی را فراهم آورد.
در زمان امارت
عبیدالله بن زیاد بر کوفه، و در زمانی که کوفیان گروه گروه به جنگ
امام حسین (علیهالسّلام) و یارانش فرستاده میشدند، عبیدالله او را رئیس پاسبانان کوفه قرار داد.
پس از شهادت سیدالشهداء (علیهالسّلام) و یارانش نیز از سوی ابنزیاد مسئول انتقال سرهای شهدا و اسراء به
شام گردید.
نقل شده که چون زحر بن قیس بر
یزید وارد شد یزید به او گفت: «هان چه خبر آوردهای؟» گفت: «ای امیرمؤمنان مژده پیروزی و یاری
خداوند! حسین بن علی (علیهالسّلام) با هیجده نفر از خاندان و شصت تن از شیعیانش سوی ما آمدند که به جنگشان رفتیم و از آنها خواستیم که یا
تسلیم شوند و به حکم امیر عبیداللَّه بن زیاد گردن نهند، یا برای جنگ آماده شوند. آنان جنگ را بر تسلیم ترجیح دادند؛ پس با
طلوع خورشید بر آنان تاختیم و از همه سو آنان را در بر گرفتیم.
چون شمشیرهایمان را بالای سرهای خود دیدند فراریانی بیپناه شدند و از دست ما به تپهها و گودالها میگریختند، و همانند کبوترانی که از بیم باز شکاری به خدا پناه میبرد
[
آنان نیز در تلاشی بیفایده به این سو و آن سو میگریختند
]
!!!. ای امیرمؤمنان، بهاندازه کشتن یک
شتر یا خفتن نیمروز بیشتر طول نکشید که همه را از پای در آوردیم. اینک تنهایشان برهنه، جامههایشان خونین و چهرههاشان خاکآلود است. بدنهایشان در معرض تابش
نور خورشید است و باد بر آنها میوزد؛ زیارتگرشان عقابان است و بازان به سرزمین خشک بیابان.»
پس از
مرگ یزید، زحر بن قیس با
عبدالله بن زبیر همراه شد و به همراه کارگزار او
ابنمطیع کوشید تا از
قیام مختار جلوگیری کند. نقل شده که ابنمطیع او را به همراه عدهای به سوی محله کنده فرستاد تا مانع پیشروی مختار و یارانش و در نتیجه مانع شکلگیری قیامش شود؛ اما زحر نیز به مانند دیگر اشراف کوفی هوادار ابنزبیر، کاری از پیش نبرد و سرانجام قیام مختار به پیروزی رسید.
زحر بن قیس همانند بسیاری از اشراف کوفه، از مخالفان سرسخت مختار و قیامش به حساب میآمد. آنان همواره مترصد فرصتی برای در هم شکستن این قیام بودند تا اینکه پس از خروج
ابراهیم بن مالک اشتر از کوفه، فرصت را مغتنم شمردند و علیه مختار سر به
شورش برداشتند.
او در این شورش، مسئول جنگ در محله کنده بود؛ اما این شورش دیری نپایید که به شکست انجامید و زحر بن قیس به مانند بسیاری از اشراف کوفه به بصره گریخت و به
مصعب بن زبیر پیوست.
او سپاه مصعب بن زبیر را در جنگ با مختار همراهی نمود و از سوی او مامور تصرف محله
[
بنی
]
مراد کوفه شد.
او در جنگ مصعب بن زبیر با
عبدالملک بن مروان نیز حضور داشت و در کنار مصعب تا آستانه جنگ با عبدالملک پیش رفت؛ اما عبدالملک با وعده امارت
اصفهان او و بسیاری از سران سپاه مصعب را از سپاه مصعب جدا کرد و سپاه او را به شکست کشاند.
پس از مستحکم شدن پایههای حکومت عبدالملک در سرتاسر بلاد اسلامی، زحر بن قیس به خدمت
حجاج بن یوسف ثقفی درآمد. در جریان شورشهای
خوارج در عراق و برخی دیگر از مناطق اسلامی از جمله
ایران، به دستور حجاج به همراه سپاهی هزار و هشتصد نفره، به جنگ
شبیب بن یزید شیبانی رفت اما شکست خورد. در این جنگ زحر از خود مقاومت شجاعانهای نشان داد.
او را در حالی که به شدت زخمی شده بود و زخمهای متعددی برداشته بود به کوفه انتقال دادند. حجاج بن یوسف از او استقبال کرد و او را مورد
اکرام و تقدیر فراوان خود قرار داد.
برخی از منابع هم از حضور او در کنار
مهلب بن ابیصفره در جنگ با خوارج حکایت دارند.
او بنا بر نقل برخی از منابع از
تابعین به شمار میرود.